کد مطلب:28644 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:98
عراقیان در اذن طلبیدن از علی علیه السلام برای نبرد، شتاب می ورزیدند و می گفتند:ای امیر مؤمنان! ما كودكان و فرزندانمان را در كوفه بر جای نهاده و به پیرامون شام آمده ایم تا در آن وطن گزینیم؟ به ما اذن نبرد بده، كه سپاهیان به بهتان زنی در افتاده اند. علی علیه السلام به ایشان گفت:«چه بهتانی زده اند؟». یكی از آنان گفت:آنها می پندارند تو از بیمِ مرگ، جنگ را خوش نمی داری. برخی نیز گمان می كنند تو در نبرد با شامیان، دچار تردیدی. گفت:«تا امروز، چه زمان جنگ را ناخوش داشته ام؟ شگفتا كه به وقت نوخاستگی و شادابی، دوستار جنگ بوده باشم و به گاه پیری، پس از سپری شدن عمر و نزدیك شدن مرگ، از آن بیزار گردم! و امّا این كه در [ جنگ با این] قوم به شك افتاده باشم؛ اگر چنین بود، باید در [ جنگ با] اهل بصره نیز به شك می افتادم. به خدا سوگند، پیدا و پنهانِ این موضوع را كاویدم و دیدم تنها راه، جنگیدن است و اگر چنین نكنم، از خدا و پیامبرش سر پیچیده ام. امّا این كه با ایشان تأنّی به خرج می دهم، بدان امید است كه هدایت یابند یا [ دست كم] گروهی از ایشان هدایت پذیرند. همانا پیامبر خدا در جنگ خیبر، مرا فرمود:"هر آینه اگر خداوند به واسطه تو یك نفر را هدایت كند، برایت بهتر است از همه آنچه آفتاب بر آن می تابد"».[1]. 2464. امام علی علیه السلام - برگرفته كلام او، آن گاه كه یارانش در خواستن اذن جنگ در صِفّین شتاب می ورزیدند -:امّا این كه گفتید:آیا این همه [ تأخیر] برای ناخوشایند داشتنِ مرگ است؟ به خدا سوگند، برایم فرقی نمی كند كه من به سوی مرگ درآیم یا مرگ به سوی من روان شود. و امّا این سخنتان كه [ شاید] در [ جنگ با] شامیان به شك افتاده ام؛ سوگند خدای را، هیچ روزی جنگ را به تأخیر نیفكنده ام، مگر از آن رو كه امیدوار بوده ام دسته ای [ از ایشان] به من بپیوندند و هدایت پذیرند و از نورِ من بینایی گیرند. و این، برای من دوست داشتنی تر از آن است كه ایشان را در عین گم راهی شان بكُشم، هر چند [ به هر حال، به جُرمِ ]گناهانشان گرفتار خواهند گشت».[2].
2463. شرح نهج البلاغة:امیر مؤمنان در صِفّین بر آب تسلّط یافت و آن گاه با اهل شام مدارا ورزید؛ یعنی در آب، شریك و سهیمشان ساخت، بدان امید كه به وی بگرایند و نیز از آن رو كه دل هاشان را به دست آورَد و دادگری و نیكْ سیرتی را به ایشان نشان دهد. از آن پس، چند روز درنگ ورزید، بی آن كه وی پیك نزد معاویه فرستد یا معاویه نزد او پیك روانه كند.